برچسب ها: قرآن، دشمن، دشمن شناسی، کتاب الهی، قرآن کریم، ،
دشمن شناسی در قرآن بسم الله الرحمن الرحیم
انسان همیشه در معرض وسوسههاى شیطانى است ، و شیاطین جن و انس کوشش دارند در قلب و روح او نفوذ کنند ، هر قدر مقام انسان در علم بالاتر رود و موقعیت او در اجتماع بیشتر گردد ، وسوسههاى شیاطین شدیدتر مىشود ، تا او را از راه حق منحرف سازد و با فساد عالمى را بر باد دهد.
یکی از مسایلی که در قرآن تاکید بسیاری بر آن شده شناخت دشمن است ، وقتی انسان دشمن خود را بشناسد بهتر می تواند با آن مقابله کند. در قرآن دشمنهای مختلفی برای انسان ذکر شده که مهمترین آنها دشمن قسم خورده انسان ،همان ابلیس است. براین اساس (دشمنهای مختلف)،قرآن راهکارهای مختلفی هم برای مقابله با آنها ذکر کرده.از این رو ،هر دسته از دشمنان دارای خصوصیاتی منحصر به فرد می باشد و راهکارهای مبارزه مختص خود دارد.بنابراین برای مبارزه با آنها باید سیاستهای اصولی خاصی را بکار گرفت و نیز تنها بر اساس موازین الهی پیش رفت. امیر المومنین علی(علیه السلام) در باره دشمن شناسی می فرمایند: کسی که در برابر دشمنش به خواب رود(از او غافل باشد)حیله ها(ی غافلگیرانه دشمن) او را از خواب بیدار می کند.[۱] ونیز بنیانگذار انقلاب حضرت امام خمینی می فرمایند : نباید غافل باشیم،ما باید بیدار باشیم و توطئه های آنها را قبل از اینکه با هم جمع بشوند،خنثی کنیم.[۲] همچنین مقام معظم رهبری در سخنرانی اولین روز سال ۸۶در مشهد مقدس فرمودند: یک ملت باید دشمن را بشناسد،نقشه دشمن را بداند و خود را در مقابل آن تجهیز کند. در قرآن بیش از ۱۵۰۰ آیه درباره دشمن شناسی است و از بین این تعداد ۹۹ آیه درباره شیطان است. این همه تاکید روی دشمن شناسی به چه دلیل است؟! معنای دشمن چیست؟ چه کسانی دشمن ما هستند؟ اینان چرا دشمنی میکنند؟ و ما با دشمنان چگونه باید برخورد کنیم؟ این موضوع بحث ماست. دشمن دارای معنای واضحی است ، هر کس که به هر نحوی بخواهد به انسان و ملتی صدمه بزند دشمن او به حساب می آید، هر چقدر که مقام انسان بالاتر باشد مسلماٌ دشمنان بیشتری دارد. از آن جایی که قرآن کتابی جامع است و متعلق به همه دورانها ،میتوان آن را راهنمای خود قرار داد . آیات سوره های بقره،۱۱۸-مومنون،۴۴،۸۱-سبا،۲۴-قصص۵۸ بیانگر اصل مشابهت تاریخی اقوام می باشد و اینکه قرآن در هر دوره ایی قابل اجراست و بر اساس آیات قرآن می توان موضع گیریهای مناسبی در برابر دشمن داشت.
در قرآن از چند دسته از دشمنان نام برده شده: شیطان،کفار،یهودیان و منافقین ۱)شیطان(که دشمن ایمانی به حساب می آید، زیرا دست روی ایمان انسانها می گذارد.) مهمترین دشمن انسان است که از راههای مختلف وارد می شود. شیطان می تواند عاملی برای شناخت ضعفها و زشتیها باشد و نیز عامل تمییز خوبان از بدان.اگر شیطان نبود دیگر بهشت و جهنم معنا نداشت.اوست که باعث می شود عده ایی به کمال برسند البته باعث سقوط انسانهایی هم می شود . شیطان بر کسانی که به خدا توکل می کنند و ایمان دارند هیچ راه تسلطی ندارد او بر کسانی مسلط می شود که ولایت او را قبول داشته باشند و دنباله رو او باشند. او خود می گوید که همه انسانها را اغوا می کند الا مخلصین را. شیطان از ماده "شطن" به معنای فاصله گیرنده و دور شونده است. در لغت به هر موجود منحرف کننده، سرکش و اختلافگر گفته می شود.
شیطان(اسم عام) با نامهای ابلیس و خناس هم در قرآن مطرح شده، ابلیس از "بلس" به معنای مایوس شده و خناس به معنی پنهان شده و باز پس رفته می باشد.خناس صیغه مبالغه از ماده خنوس (بر وزن خسوف ) به معنى جمع شدن و عقب رفتن است ، این به خاطر آن است که شیاطین هنگامى که نام خدا برده مىشود عقب نشینى مىکنند ، و از آنجا که این امر غالبا با پنهان شدن توأم است این واژه به معنى اختفاء نیز آمده است.این دشمن حالت تهاجمی دارد و فقط با یاد خداست که می توان از دست او رها شد. او از کمینگاههایی که انسان در آنها به دام می افتد آگاه است و به هیچ چیز جز به زانو درآوردن انسان رضایت نمی دهد. او در پی اغوای فرزندان آدم است جز مخلصان. قرآن بارها به صراحت درباره دشمنی شیطان تذکر داده : " ان شیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا......" در بسیاری از آیات از شیطان به دشمن آشکار تعبیر شده. اصولا شیاطین برنامههاى خود را با مخفى کارى مىآمیزند ، و گاه چنان در گوش جان انسان مىدمند که انسان باور مىکند فکر ، فکر خود او است ، و از درون جانش جوشیده ، و همین باعث اغوا و گمراهى او مىشود ! کار شیطان تزیین است و مخفى کردن باطل در لعابى از حق، و دروغ در پوستهاى از راست ، و گناه در لباس عبادت ، و گمراهى در پوشش هدایت. خلاصه هم خودشان مخفى هستند ، و هم برنامههایشان پنهان است ، و این هشدارى است به همه رهروان راه حق که منتظر نباشند شیاطین را در چهره و قیافه اصلى ببینند ، یا برنامههایشان را در شکل انحرافى مشاهده کنند ، هرگز چنین نیست ، آنها وسواس خناسند ، و کارشان حقه و دروغ و نیرنگ و ریا کارى و ظاهرسازى و مخفى کردن حق. اگر آنها در چهره اصلى ظاهر شوند ، اگر آنها باطل را با حق نیامیزند ، و اگر آنها صریح و صاف سخن بگویند به گفته حضرت على(علیه السلام): لم یخف على المرتادین: مطلب بر پویندگان راه خدا مخفى نمىشود! آنها همیشه قسمتى از این مىگیرند ، و قسمتى از آن ، و به هم میامیزند تا بر مردم مسلط شوند چنانکه امیر مؤمنان (علیهالسلام) در ادامه همین سخن مىفرماید: فهنالک یستولى الشیطان على اولیائه. شیطان خصوصیات یا مهارتهایی در به اسارت گرفتن انسان دارد نظیر: زینت بخشی اعمال در نظر انسان(انفال/۴۸،نحل/۶۳) ، (انعام/۱۲۱،اعراف/۲۰-۲۱،طه/۱۲۰)، تباه کردن و گسستن پیوندها (اسراء/۵۳)، راندن از پشت و زمامگیری از روبه رو (مجادله/۱۹) دستوردادن به منکرها(حشر/۱۶،نور/۲۱)، استفاده از حسد.
حسد یک خوى زشت شیطانى است که بر اثر عوامل مختلف مانند ضعف ایمان و تنگ نظرى و بخل در وجود انسان پیدا مىشود ، و به معنى درخواست و آرزوى زوال نعمت از دیگرى است.حسد سرچشمه بسیارى از گناهان کبیره است.حسد همانگونه که در روایات وارد شده است ایمان انسان را مىخورد و از بین مىبرد همانگونه که آتش هیزم را! در نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلى که در جهان واقع شد از ناحیه قابیل نسبت به برادرش هابیل بر اثر حسد بود. حسودان همیشه یکى از موانع راه انبیاء و اولیاء بودهاند. شیطان برای غلبه بر انسان از راههایی استفاده می کند:
۱)ارتباط سریع و پنهانی(وحی)(انعام/۱۲۱،۱۱۲) ۲)وسوسه(صدای بسیار ضعیف و پنهانی که از سمت شر می آید). وسوسه از طریق قلب است و حالتی لحظه ایی و زودگذر دارد(خنس). در مقابل وسوسه الهام است که پایا و ماندگار است همراه آرامش. ۳) القاء امنیه(منا، آرزو): در سر نشاندن آرزوهای بیخود و محال ۴)راهزنی و محاصره کامل(اعراف/۱۶،۱۷): او از همه طرف انسانها را محاصره می کند. او روی مبدا و معاد دست می گذارد، و حتی از طریق کارهای خیر هم وارد می شود ،کار خیری که همراه ریا باشد، و کار های شر هم که راه آشکارش است. ۵)وعده های فریبنده و خیالی(نساء/۱۲۰) ۶) وعده ترس : مثلا ترس از فقر ۷)تسویل(سول) خواسته ای که بسیار برای انسان دوست داشتنی است. ۸)استزلال:بر اثر گناهان به لغزش افتادن(آل عمران/۱۵۵) ۹)ایجاد نسیان و غفلت:شیطان در بعضی مواقع باعث فراموشی می شود. مثلا در داستان حضرت موسی،آنجا که موسی به همراهش (یوشع) گفته بود وقتی ماهی زنده شد و به آب افتاد به من خبر بده ، ولی شیطان باعث فراموشی آن شخص شد. ۱۰)دعوت به کارهای شر ونیز ایجاد شرایط و راهکارها. ۱۱)همز: ارتباط همز با صحبت کردن است. (مسخره کردن دیگران) ویل لکل همزه المزه ۱۲)نزغ:(یوسف/۱۰۰) ۱۳)استحوذ(مجادله/۱۹) در بعضی مواقع از همسر و فرزند هم به عنوان دشمن نام برده شده. مرحوم طبرسی(رحمه الله) در این باره بیان می دارند: «برخی از همسران و فرزندان آرزوی مرگ انسان را دارند تا ثروت او را به ارث برند و مسلما هیچ دشمنی برای انسان بدتر از آن نیست که آرزوی مرگ را برای انسان داشته باشد، برخی هم پدر و همسر را به خاطر سودجویی وسوسه می کنند تا دست به گناه و ستم زند و مقررات خدا را در جهت هواهای خود پایمال کند.» هم چنین علامه طباطبایی(رحمه الله)در این زمینه بیان کرده اند که «بعضی از زنانی که با همسران مومن خود دشمنی می ورزند بدان علت است که شوهرانشان ایمان دارند و عداوت به خاطر ایمان آن هاست، می خواهند شوهران خود را از اصل ایمان و یا از اعمال صالحه ای که مقتضای ایمان است منحرف کنند و شوهران زیر بار نمی روند، قهرا زنان با آنها دشمنی می کنند چون دوست می دارند شوهران به جای علاقه مندی به راه خدا و پیشرفت دین به اولاد و همسران خود علاقه مند باشند و برای تامین آسایش آنان به دزدی و غصب مال مردم دست بزنند. ۲)یهود،مشرک،کافر(که دشمنان سیاسی و خارجی به حساب می آیند ) یهود:
درقرآن از یهود با نامهای عبرانیان و اسراییلی ها یاد شده . و بیش از همه از قوم بنی اسراییل سخن گفته شده به علت عنادشان نسبت به حق. خداوند بارها درباره نعمتهایی که به آنها داده و در مقابل،آنها ناسپاس و بهانه گیر بودند گفته است. بخاطر توطئه ها و ناسپاسیهای بسیار یهودیان خداوند عذابهای مختلفی هم برایشان فرستاد. در سوره مائده یهودیان به عنوان دشمن ترین دشمنان معرفی شده اند. (لتجدن اشد الناس عدوه للذین امنوا الیهود و الذین اشرکوا....) و نیز از مشرکان هم در آیه ۸۲ سوره مائده به عنوان دشمن ترین دشمنان نام برده شده. نیز در قرآن ذکر شده که کفار هم هرگز خیر خواه اهل حق نیستند.(بقره/۱۰۵)،و موانعی را برای باز ماندن مسلمانان از راه خدا ایجاد می کنند(انفال/۳۶)،و سعی وتلاش می کنند که اهل حق را به کفر برگردانند(نساء/۸۹)،و نهایت سعی و تلاش خود را برای نابودی اهل حق دارند. در سوره نساء/۱۰۱،ممتحنه/۱و صف/۱۴ از کافران به عنوان دشمن نام برده شده است. ۳)منافقان(دشمن داخلی و سیاسی): منافق کسی است که ظاهر و باطن او یکی نیست(دورو باشد) او در ظاهر همراه گروه یا حزب ... است اما در باطن فقط به منافع خود فکر می کند،منافق یک دشمن ناشناخته محسوب می شود زیرا او نقاب دوستی بر چهره دارد ولی زیر آن نقاب دلی پر از کینه و عناد دارد. او دشمن است ولی تظاهر به دوستی می کند. دشمن شناخته شده هر چقدر هم قوی باشه می توان راهی برای مقابله با او پیدا کرد ولی یک دشمن ناشناخته ضعیف بسیار خطرناک است،زیرا اهداف و هویتش معلوم نیست. خطرناکترین دشمن منافقین هستند. در طول تاریخ،اسلام بیشترین ضربه را از منافقین خورده است. به همین دلیل قرآن سخت ترین حملات خود را متوجه منافقین ساخته و از جانب آنها اعلام خطر می کند. بنابر گفته علامه طباطبایی :بدترین دشمن انسان آن کسی است که واقعا دشمن باشد و آدمی او را دوست خود بپندارد. پیامبر درباره منافقین می فرمایند: "من بر امتم نه از مومنان بیمناکم و نه از مشرکان،چراکه مومن ایمانش مانع ضرر او است و خداوند،مشرک را به جهت شرکش رسوا می کند، ولی من از منافق بر شما می ترسم که از زبانش علم می ریزد و سخنانی می گوید که برای شما دلپذیر است اما اعمالی در خفا انجام می دهد که زشت و بد است."
در قرآن خصوصیاتی برای منافقین ذکر شده: خصیوصیات عقیدتی: عدم اتخاذ موضعی مشخص در برابر توحید، اظهار ایمان در میان مسلمانان و اظهار شرک در میان مشرکان(بقره/۲۰۴، منافقون/۲) خصوصیات عبادی: عبادت از روی ریا و عدم اعتقاد،ایستادن به نماز همراه تنبلی و بی حالی (نساء/۱۰۸-۱۴۱-۱۴۳، توبه/۵۴) خصوصیات اجتماعی:
امر به منکر و نهی از معروف(توبه/۶۷)،کفر ورزیدن در پوشش ایمان،فساد در پوشش اصلاح و نیرنگ بازی و چند چهرگی (بقره/۸-۱۰)، دارای قیافه حق به جانبند و سعی دارند که مردم را تحت تاثیر قرار دهند(منافقون/۱-۵)،تضعیف باورهای دینی و شبهه افکنی (آل عمران/۱۵۴،احزاب/۱۲)، تحقیر مومنین(بقره/۱۴- توبه/۷۹- هود/۲۷- شعراء/۱۱۱)،و سوگند بسیار برای باوراندن حرف خود به مردم(توبه/۵۶-منافقون/۲) خصوصیات اخلاقی: عدم اعتماد به نفس،ترس و بخل(احزاب/۱۹- منافقون/۷- توبه/۶۷)، لجاجت(بقره/۱۸- اعراف/۱۷۹)،خود بزرگ بینی (بقره/۲۰۶)، پیروی از هوای نفس(محمد/۱۶)، توجیه گناه(نساء/۶۲) خصوصیات سیاسی: دوستی با بیگانگان(مجادله/۱۴)،فتنه انگیزی(توبه/۴۷-۴۸) ،فرصت طلبی(نساء/۱۴۱- احزاب/۱۹،۲۰)،ایجاد جنگ روانی(نساء/۸۳-احزاب/۶۰)، نپذیرفتن حکومت دینی(نساء/۶۰،۶۱)، و مخالفت عملی با دستورات ولایت(نور/۶۲،۶۳) حضرت علی(علیه السلام) در این باره می فرمایند: " از دشمن مخفی بیش از دشمن آشکار بر حذر باش." از نظر قرآن دشمنان اسلام برای مبارزه با رهبر حکومت اسلامی از راههای مختلفی استفاده می کنند: دشمنان در ابتدا سعی می کنند از طریق تهمت و افتراء قداست رهبر را خدشه دار کنند(مومنون/۲۶) و بعد بین مردم نسبت به حقانیت رهبری تردید ایجاد می کنند(اعراف/۷۵- رعد/۴۳- فرقان/۷،۸- تغابن/۶)، سپس آنها از روش تحقیر و استهزای رهبر استفاده می کنند(هود/۳۸- انبیا/۳۶- حجر/۱۱- زخرف/۵۲)و درنهایت اقدام به تهدید رهبرمیکنند(آل عمران/ ۲۱- انفال/۳۰- اعراف/۸۸- ابراهیم/۱۳- شعراء/۱۶،۲۹- قصص/۲۰) دشمن برای گمراه کردن پیروان حق و تضعیف و تحریف مبانی مکتب اسلام، به راهکارهای گوناگونی ممکن است روی بیاورد که عبارت اند از: الف) تلاش برای گمراه کردن از طریق صرف هزینه های کلان (انفال/۳۰) ب)اشاعه فساد، نشر اکاذیب و پخش شایعات (لقمان/ ۶- انعام/ ۱۴۴)، ج) اختلاف افکنی و تفرقه انگیزی (قصص/ ۴) د) محاصره اقتصادی (منافقون/ ۷) ه) تمسخر و دست انداختن (بقره/ ۱۴، ۲۱۲- مطففین/ ۲۹) و)تهمت های ناروا و اعزام عوامل نفوذی (توبه/ ۴۷) ز) ترویج فرهنگ استعماری، تضعیف روحیه مسلمانان و تبلیغات سوء (نساء/ ۸۳، ممتحنه/۱) در بعضی مواقع دشمن برای ضربه زدن ،خود را مزین به لباس مذهب می کند،او از این طریق ضعف و زبونی خود را در برابر اسلام آشکار می کند.
در برخورد با دشمن سه اصل مهم است : دشمن شناسی، شناخت راههای مقابله با دشمن و ممنوعیت دوستی با دشمن، که در آیات بسیاری هم به این موضوع اشاره شده: احتیاط در برخورد با دشمن(بقره/۱۲۰- آل عمران/۶۹) عدم دوستی با دشمن(نساء۸۹،۱۴۴- مائده/۸۲- ممتحنه/۱،۴) ایمن ندانستن خود از وسوسه دشمن(نساء/۴۴،۴۵) نگفتن راز به دشمن(آلعمران/۱۱۸،۱۲۰- منافقون/۱۴) سازش ناپذیری در برابر دشمن(آل عمران/۱۴۶- هود۱۱۳) پرهیز از دوستی با یهود و نصاری(مائده/۵۱،۵۲) دشمنان،تنها در میان یک گروه و یک جماعت ، و در یک قشر و یک لباس نیستند ، در میان جن و انس پراکندهاند و در هر لباس و هر جماعتى یافت مىشوند ، باید مراقب همه آنها بود و بایداز شر همه آنها به خدا پناه برد. دوستان ناباب ، همنشینهاى منحرف ، پیشوایان گمراه و ظالم ، کارگزاران جباران و طاغوتیان ، نویسندگان و گویندگان فاسد ، مکتبهاى الحادى و التقاطى ظاهر فریب ، وسائل ارتباط جمعى وسوسهگر ، همه اینها و غیر اینها در مفهوم گسترده دشمن هستند و انسان باید از شر آنها به خدا پناه برد. مهمترین راهکاری که خداوند در قرآن به مسلمانان توصیه کرده صبر و تقواست. و نیز پناه بردن به خالق یکتا. البته منظور از پناه بردن به خدا این نیست که انسان تنها با زبان این جمله را بگوید ، بلکه باید با فکر و عقیده و عمل نیز خود را در پناه خدا قرار دهد ، از راههاى شیطانى ، برنامههاى شیطانى ، افکار و تبلیغات شیطانى ، مجالس و محافل شیطانى ، خود را کنار کشد ، و در مسیر افکار و تبلیغات رحمانى جاى دهد، و گرنه انسانى که خود را در معرض طوفان وسوسهها عملا قرار داده ، تنها با گفتن لفظ پناه بردن بجائى نمىرسد. هر لحظه امکان انحراف براى انسان وجود دارداما نباید مایوس شد ، چرا که در مقابل این وسوسهگران مخرب ، فرشتگان آسمان بیارى بندگان مؤمن ، و رهروان راه حق مىآیند ، آرى مؤمنان تنهانیستند ، فرشتگان بر آنها نازل مىشود و آنها را کمک مىکنند : ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه ( فصلت – ۳۰). ولى به هر حال هرگز نباید مغرور شد ، و خود را بى نیاز از موعظه و پند و تذکر و امدادهاى الهى دانست ، باید همیشه به او پناه برد همیشه بیدار بود و همیشه هشیار. منابع: [۱] غررالحکم ج۵ ص۳۴۴ [۲] صحیفه نور ج۷ ص۴۸
|
.
نظرات شما عزیزان: